مناجات با خداوند کریم و روضه سیدالشهدا علیهالسلام
من را ببـین یارب اگر غـرق گـناهم “یا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَه”من بیپناهم عُشاق پُر بود از عبادت کولههاشان من که ندارم جز تو چیزی کن نگاهم سـر به هـوا بـودم نـدیـدم راه از چاه در عرش جـایم بود حالا قعـر چاهم گـفـتـنـد دارد شـاه عــبـد رو سـیـاه و من هم شـنـیدم آمدم چون روسـیـاهم عمرم همه در سرکشی سر شد خدایا باید دوبـاره فـرصـتی از تو بخواهم من سرشکسته هستم از سنگ معاصی چـیزی نمـانـده در بسـاطـم غـیر آهم با دست خالی روبه درگاه تو هربار العـفـو گـفـتم خـواستم یک کـربلا هم آمـد صـدا انـگـار از حـلـقـی بـریـده خـواهـر کـجـایی من میان قـتـلگـاهم |